چشم های تو
گریه می کنم
گریه مرحمی برای زخم های خسته ی من است
گریه مختصر صدای خنده ی من است
من برای قصه ی لطیف چشم های تو
تا همیشه گریه می کنم
قصه ی لطیف چشم های تو
ساده نیست
تا میان خاطرات کهنه ام
لابه لای صفحه های پاره پاره ی دلم
با همان شماره های پشت هم
رها کنم
قصه ی لطیف چشم های تو
در میان خواب هم امان به من نمی دهد
مثل چشم های نسترن به چشم های باد
نسترن به چشم های باد هم امان نمی دهد
پس چرا برای باد خسته ی وجود من
آرزوی صبر می کنی
این خیال جالبی است
صبر با نگاه باد!
صنعت تضاد
قصه لطیف چشم های تو
ساده نیست
صبر هم برای چشم های تو
کار هر نگاه و فکر صاف و ساده نیست
صبر کن
باد هم دگر در این زمانه نیست. . .
سعیده صفی نور
تاریخ : پنج شنبه 90/2/8 | 8:10 عصر | نویسنده : علی خداوردی طاقانکی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.